امام خمینی (ره)

امام خمینی رحمت الله علیه:
وقتی پیشنهاد شد به منبر بروم، استقبال کردم. آن شب کم خوابیدم، نه بخاطر مواجه شدن با مردم، بلکه با خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسول الله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جمله ایی از آن را باور نداشته باشم و این خواستن عهدی بود که با خدای خود بسته بودم. اولین منبرم طولانی شد اما کسی را خسته نکرد. به گمان خودم خوب بود، چون عده ایی احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گویی ها خوشم آمده بود به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال، هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.... 
منبع: کتاب تا نزدیکی مرزهای عصمت
تالیف: سید محمد کاظم سجادی صفحه 41